سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالله[19]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
(( همیشه با تو )) دست خط ... پیاده تا عرش ● بندیر ● سجاده ای پر از یاس آیه های انتظار کوهپایه شلمچه تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر خانه طلبگی بوی سیب BOUYE SIB آسمون آبی من مستانه پرتو ایحسب الانسان ان یترک سدی رند یادداشت های من نشانه پری برای پریدن حدیث عشق سنگر کبو ترانه .... تا بام ملکوت آغاز راه در حریم اهل بیت(ع) حقیقت بهائیت پوتین خاکی kalamestan لبخند ایرانی عاشق شو عاشق خدا صمیمانه ... دکل دیدبانی طعم شیرین دو دقیقه نقد مَلَس ..::@@صدای سکوت@@::.. نسیمی از بهشت ... یــاران سیب صبح صور اسرافیل دسته کلید شفاعت خلوت تنهایی مائدة من السماء و خدایی که در این نزدیکیست نـو ر و ز توکای شهر خاموش یک قدم تا پشت خاکریز دختر و پسر خدای که به ما لبخند میزند به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی ! رویش رهپویان ***ترنم*** یا صاحب الزمان پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد آموزش عربی لیلی با من است ! راز گل سرخ زمزمه طلبه پاسخگو

نام کتاب : بیوتنبیوتن - رضا امیرخانی
نویسنده : رضا امیرخانی
*****************
امروز ، یعنی 5/5/87 ، کار خواندن کتاب « بیوتن » رضا امیرخانی را که مدت ها بود
 دنبالش بودم ، تمام کردم .فکر کنم آخرین اثر امیرخانی باشد .
رمانی به زبان امروزی و مطرح کننده یکی از موضوعات امروز ؛ رمانی که مخلوطی از
موضوعات فرار مغزها ، فرار از خود ، مقایسه جامعه دینی داخل و
خارج از کشور و  حال و روز ایرانیان مقیم خارج از کشور را در قالب یک
ماجرای عاشقانه به  تصویر می کشد .
ارمیا _ شخصیت اصلی داستان _ که هم اسم با شخصیت اصلی رمان اول
امیرخانی _ به نام « ارمیا »‏ _ می باشد ، بازمانده تنهای هم رزمانی است که
همگی اکنون در بهشت زهرا (س) آرمیده اند و او را تک و تنها با کوله باری از خاطرات
جبهه و جنگ و دیدن وقایع بعد از جنگ ، جا گذاشته اند .
فرصت سفر به آمریکا که با دیدن دختری ایرانی _ آرمیتا _ که هم اکنون مقیم
آمریکا است ، برای ارمیا فراهم می شود ، دستمایه اصلی داستان را فراهم
نموده است . فرصتی برای دیدن جامعه فرهنگی آمریکا و یا به قول کتاب :
     سرزمین فرصت ها !
بحث در مورد فرهنگ و به خصوص فرهنگ دینی آمریکا که در این کتاب بیشتر روی آن تاکید شده است ، به نظر من چیزی نیست که بشود با خواندن یک رمان آن را تحلیل کرد ، بحث فرهنگی و دین جامعه آمریکایی را با توجه به این نوع کتاب ها و مطالب رسانه ها ، شاید نتوان به طور صحیح مطرح کرد ، شاید انسان فقط باید برود و ببیند تا تحلیلی درست ارائه دهد .
ولی فعلا بحث ما در مورد این کتاب است . آنچه که بیشتر از هر مطلب دیگری در کتاب روی آن تاکید شده است ، یکی همین مساله دینی است و دیگری اسباب و قضایایی است که نویسنده برای بیان منظور خود ،‏متوسل به آنها شده است .
من چندی قبل که کتاب « طوفان دیگری در راه است » سید مهدی شجاعی را می خواندم هم نوشتم که طریقه انتقال پیام های اخلاقی نویسنده ، خیلی مناسب نیست ، یعنی نویسنده پیام اخلاقی اصلی خود را می خواهد واضح و بی پرده برساند که این به نوع تاثیر گذاری آن _ حداقل به نظر من _ لطمه می زند . در اینجا هم امیرخانی پاره ای از پیام های اخلاقی داستان را که در مورد وضعیت ایرانیان مقیم خارج است ، در قالب زندگی یک دختر ایرانی که حالا یک رقاص دیسکو ریسکو شده است ، رسانده است ، ولی همین پیام های اخلاقی که از زبان همان
دختر  _ که سوزی نام دارد _  به خواننده منتقل می شود ، به نظرم به داستان و روند آن لطمه زده است .
خواننده در این موارد خود را با پیامی واضح و بی پرده رو برو می بیند و این چندان لذت بجش نیست .
موضوعات دیگر از جمله وضعیت دینی آمریکا ، جایگاه ثروت و پول در نزد یک شهروند آمریکایی و روابط بی احساس شهروندان با هم و ... نسبتا
مناسب پرداخت شده اند .
باز روی یک مطلب بیش از حد مانور داده شده است و آن اشاره به مدیران یقه آخوندی بعد از جنگ است که سنگ شهیدان را به سینه می زنند ، ولی فرق پشت خط جبهه با پشت خط راه آهن را تشخیص نمی دهند . خواندن بعضی از قسمت های داستان ، مثل این است که نشسته ای و فیلمی از یک کارگردان مذهبی و انقلابی را می بینی . من در بعضی از قسمت ها ، دقیقا یاد حاج آقای یقه آخوندی فیلم « به نام پدر » می افتادم که باز به نظرم همان ضعف موضوع اول را هم ، اینها به نوعی دارا هستند .
در مورد شخصیت ها ، همین را به گویم که به نظرم همگی در جای خودشان و با توجه به موقعیت خود ، خوب پرداخته شده اند . به خصوص از شخصیت « میان دار » بیشتر خوشم آمد . شخصیت « خشی » هم خیلی زیبا از آب در آمده بود .
مورد آخر هم اینکه ، اضافه شدن قسمت هایی با عنوان : « نویسنده می گوید » در میان متن داستان ، بیشتر از اینکه کمک کند ، روند داستان را کند کرده بود .
ولی با عین این حال ، داستان نوآوری های خوبی را در خودش گنجانده بود .
 5/5/87 - موفق باشید
یا علی


87/6/5::: 10:23 ع
نظر()