سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالله[19]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
(( همیشه با تو )) دست خط ... پیاده تا عرش ● بندیر ● سجاده ای پر از یاس آیه های انتظار کوهپایه شلمچه تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر خانه طلبگی بوی سیب BOUYE SIB آسمون آبی من مستانه پرتو ایحسب الانسان ان یترک سدی رند یادداشت های من نشانه پری برای پریدن حدیث عشق سنگر کبو ترانه .... تا بام ملکوت آغاز راه در حریم اهل بیت(ع) حقیقت بهائیت پوتین خاکی kalamestan لبخند ایرانی عاشق شو عاشق خدا صمیمانه ... دکل دیدبانی طعم شیرین دو دقیقه نقد مَلَس ..::@@صدای سکوت@@::.. نسیمی از بهشت ... یــاران سیب صبح صور اسرافیل دسته کلید شفاعت خلوت تنهایی مائدة من السماء و خدایی که در این نزدیکیست نـو ر و ز توکای شهر خاموش یک قدم تا پشت خاکریز دختر و پسر خدای که به ما لبخند میزند به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی ! رویش رهپویان ***ترنم*** یا صاحب الزمان پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد آموزش عربی لیلی با من است ! راز گل سرخ زمزمه طلبه پاسخگو
812 صفحه .
812 صفحه حکایت مردانگی های یک زن .
812 صفحه حکایت پایمردی ها و جان فشانی های یک عده زن و مرد بدون سلاح در مقابل غولی سر تا مسلح .
812 صفحه نمایش غیرت ، نمایش عشق ، صلابت .
812 صفحه نمایش مقاومت ...
اینجا خرمشهر است .
   می خواهم در مورد کتاب « دا » برایتان بنویسم ، درد دل کنم ، انتقاد کنم ، پیشنهاد بدهم . لابد من یکی را نمی توانید حسود ! خطاب نمایید .
چون کتاب که چه عرض کنم ، مقاله ای هم منتشر نکرده ام .چیزی هم از نقد حرفه ای کتاب و شرایط نشر سرم نمی شود تا چه برسد به اینکه
خودم را کارشناس نشر بدانم .فقط یک خواننده آماتور هستم و به کتاب علاقه مندم . همین ! 
   من کتاب « دا » را در تاریخ هشتم بهمن 87 از شهر مقدس قم خریده ام .با پنج در صد  تخفیف نسبت به قیمت روی جلد یازده هزار تومانی اش .
   این را بگویم که من اکثر کتاب های این چنینی را ( منظورم ، کتاب های آزاد مثل رمان ، خاطرات و ... است ) از طریق معرفی روزنامه ها و مجلات 
و یا برنده شدن در جشنواره ها و جوایز ادبی و غیره  و یا معرفی دوستان و اساتید تهیه می کنم و فکر می کنم کتاب « دا » را هم بر اساس
معرفی یکی از روزنامه ها خریده باشم .
   می شود گفت کتاب « دا » هم از جمله کتاب هایی است که وقتی آن را به دست می گیری ، تا تمامش نکنی ، نمی توانی زمین بگذاری ،
برای همین من هم این کتاب را تقریبا به سرعت خواندم و مثل همه خوانندگان این کتاب ، تحت تأثیر فضا و صحنه های کتابی شدم که برگ برگ
آن دل آدم را به لرزه می آورد و هر واقعه دردناک آن ، اشک چشمان را سرازیر می کرد .
   نمی خواهم این پست ، پست نقد کتاب باشد ، ولی همین قدر _با توجه به چند جمله ای که در صفحه اول به هنگام خواندن کتاب نوشته ام _
بگویم که کتاب « دا » به لطف ویراستاری خوب و چاپ و صحافی نسبتا مناسب ، متن خوب  و روانی دارد  و چند نکته ای که نظرم را به خودش
جلب کرد ، این می باشد که اولا بر خلاف برخی ذهنیت ها که نمی دانم به چه خاطر بوده است ، مهر و محبت ما بین خانواده های عربی 
و جنوبی کشور عزیزمان ، در صفحه صفحه این کتاب موج می زند و خود من گاها از این همه صمیمیت و عاطفه ، تعجب می کردم .
    نکته  دوم اینکه با خواندن حرف ها و گفته های پدر و برادر شهید خانم سیده زهرا حسینی (راوی داستان) ، هر لحظه  به خاطر داشتن
چنین خانواده ای به حالشان غبطه می خوردم  و از این همه دور اندیشی و بزرگی روح آن دو شهید والا مقام ،
متعجب می شدم . نکته آخر اینکه ، در برخی از صفحات کتاب ، به نظرم توضیح حالات روحی و روانی راوی داستان ،
کمی کشدار شده و کتاب از حالت خاطره گویی به حالت داستان مانند  نزدیک شده است .
*
*   *
*
   اما مطلب اصلی که می خواستم در اینجا به آن بپردازم و احتمالا شما هم با آن از طریق روزنامه ها و یا تلویزیون برخورد کرده اید ،
قضیه تجدید چاپ های پیاپی و حدود صد و ده  تایی کتاب است که تا کنون منتشر شده است . خود این اتفاق که کتابی به خصوص در این
حوزه ( دفاع مقدس ) ، به این شماره چاپ ( نه تیرا‍ژ ) برسد ، جای خوشحالی فراوان دارد و باید بعد از این امیدوار بود که انتشاراتی مثل سوره ،
بیش تر از قبل نسبت به انتشار چنین آثاری همت ورزند .
   اما طرف دیگر قضیه این شماره چاپ زیاد ، جای تعجب بسیار دارد . کتاب « دا » شاید تنها کتابی باشد که به این صورت و با این سطح
وسیع در تلویزیون معرفی می شود ، از نشست های نویسنده ان گزارش تهیه می شود و خبر تجدید چاپ های آن  و فروش چند هزاری آن
در نمایشگاه کتاب ، بارها و بارها در تلویزیون و روزنامه ها و سایت های اینترنتی منتشر می شود .
و خوب معلوم است . این همه تبلیغ ، اثر خودش را می گذارد و تعداد چاپ های ان را به عدد افتخار آمیز صد و ده  می رساند .
ولی ...
   ولی چرا « دا » .
   شاید بپرسید چرا که نه ؟ « دا » خاطرات جنگ تحمیلی است ، سرگذشت رشادت های یک شیر زن است ،
تا حالا (احتمالا) در چند جشنواره و ... برنده شده است  ، می خواهند از رویش فیلم بسازند و ...
   ولی من می خواهم از شما بپرسم  ( به خصوص از آنهایی که این کتاب را خوانده اند ) ، اگر این کتاب را خوانده اید یا حداقل آوازه موفقیتش
به گوشتان خورده است ، آیا کتاب خاطرات برنده جایزه " ربع قرن کتاب دفاع مقدس " را هم خوانده اید ؟ اصلا آن را در ویترین
مغازه ای دیده اید ؟ اسمش را شنیده اید ؟ کتاب برنده جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعات برای بهترین رمان
یک دهه گذشته فارسی را می شناسید ؟ معرفی این کتاب را در تلویزیون یا روزنامه ای مشاهده کرده اید ؟
   اصلا چرا دور برویم . از همین انتشارات خوب سوره مهر ، اتفاقا از همین ژانر (!) یعنی خاطره نویسی ، کتاب « خاطرات عزت شاهی » که خاطرات مبارزه یک نفر به نام آقای عزت الله شاهی (مطهری) در زمان قبل انقلاب را به رشته تحریر در آورده است ، را خوانده اید ؟ اصلا اسمی از آن در تلویزیون به گوشتان خورده است ؟
   این کتاب خاطرات با تعداد صفحات 865 ( 53 صفحه بیشتر از « دا » ) و یک سی دی همراه و هم چنین تدوین و تحقیق _ به تمام معنا _ استادانه آقای محسن کاظمی که من در طول عمر کتاب خوانی ام چنین موردی را سراغ ندارم  ، با قیمت نه هزار تومان ( دو هزار تومان ارزان تر از « دا » ) منتشر شده است . چرا از این کتاب به اندازه کتاب « دا » گزارش تهیه نشده است ؟  چرا روزنامه ها برایش تیتر نزده اند ؟ چرا نمی خواهند از رویش فیلم بسازند ؟ و ده ها چرای دیگر .
   لابد می گویید حق با خواننده است  . این را بیشتر از آن یکی می پسندد . « دا » بیشتر فروش کرده ، پس حقش هم این است !
ولی آیا می شود نقش پر رنگ تبلیغات را در فروش « دا » انکار کرد ؟ آیا این امکان برای تمامی  کتاب ها و نویسنده ها  وانتشارات هم فراهم است ؟
به نظر من که اگر برای این کتاب _ و شاید خیلی از کتاب های دیگر _ هم به اندازه کتاب « دا » تبلیغ می شد ، نه تنها کمتر از « دا » فروش نمی کرد ،
بلکه فروش آن از کتاب « دا » هم  پیشی می گرفت .
   بعید می دانم کسی از مراجعین به این وبلاگ ، کتاب « خاطرات عزت شاهی » را خوانده باشد ، ولی اگر یکی از شما عزیزان  ، تصادفا این کتاب را هم خوانده است ، لطف کند با مقایسه بین مشخصات ظاهری ( قیمت و قطع و ... ) و محتوای هر دو کتاب با توجه به میزان اطلاعاتی که از موقیت ها داده می شود ، میزان اسنادی که ارائه می گردد و حتی ویراستاری متفاوت دو اثر و البته بقیه شاخص های مطرح ، نظر خودش را در قسمت نظرات این پست بنویسد تا هم من و هم بقیه دوستان ، بهتر بتوانیم ما بین دو کتاب مورد نظر (« دا » و  « خاطرات عزت شاهی » ) مقایسه ای داشته باشیم .
   با تمام مطالب بالا ، بار دیگر می گویم که کتاب « دا » یکی از شیرین ترین و بهترین و متأثر کننده  ترین  کتاب خاطراتی است که تا به حال منتشر شده  و چقر آدم به صدها  دای دیگر که در کشاکش بی مهری های بعد جنگ ، خواسته اند  خاطراتتشان فقط برای دل خودشان باشد ، تأسف می خورد و ناراحت می شود .
   و اما آخرین مطلب اینکه ، کتاب « دا » با این تعداد چاپ ، تنها در حدود  سیصد هزار نسخه چاپ شده است _ که تعداد چندان بالایی هم نیست _ و اگر این تعداد  را تقسیم بر دفعات چاپ کنیم ، برای هر نویت چاپ ، تیراژی کمتر از سه هزار نسخه به دست می آید و جالب این است که هیچ اشاره ای به این عدد نمی شود .
   البته تا این مطلب را باور نداشته باشیم که آن چیزی که مهم است ،  تعداد نسخه است نه تعداد چاپ ، هنوز در بوق تعداد چاپ های صد و ده گانه _ و شاید بیشتر _ کتاب « دا » دمیده خواهد شد .
 ***
ضمنا سالروز آزاد سازی خرمشهر بر همه شما مبارک
89/3/3::: 12:15 ع
نظر()