سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالله[19]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
دست خط ... (( همیشه با تو )) پیاده تا عرش ● بندیر ● سجاده ای پر از یاس آیه های انتظار کوهپایه شلمچه تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر خانه طلبگی بوی سیب BOUYE SIB آسمون آبی من مستانه پرتو ایحسب الانسان ان یترک سدی رند یادداشت های من نشانه پری برای پریدن حدیث عشق سنگر کبو ترانه .... تا بام ملکوت آغاز راه در حریم اهل بیت(ع) حقیقت بهائیت پوتین خاکی kalamestan لبخند ایرانی عاشق شو عاشق خدا صمیمانه ... دکل دیدبانی طعم شیرین دو دقیقه نقد مَلَس ..::@@صدای سکوت@@::.. نسیمی از بهشت ... یــاران سیب صبح صور اسرافیل دسته کلید شفاعت خلوت تنهایی مائدة من السماء و خدایی که در این نزدیکیست نـو ر و ز توکای شهر خاموش یک قدم تا پشت خاکریز دختر و پسر خدای که به ما لبخند میزند به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی ! رویش رهپویان ***ترنم*** یا صاحب الزمان پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد آموزش عربی لیلی با من است ! راز گل سرخ زمزمه طلبه پاسخگو

حسین .... حسینعباس علمدار حسین ...
حسین کاش هیچ وقت جبرئیل خبر شهادتت را برای جدت پیامبر نمی آورد ،
 چه او را غم گمراهی امت ، بعد وفاتش بس بود ...
حسین کاش هیچ وقت فاطمه ، در حالی که هنوز تو را در شکم داشت ،
از ماجرای کربلا آگاه نمی شد ،
فاطمه را این همه توان نبود که خبر شهادت میوه دلش و
طناب ظلم در گردن همسر دیدن را با هم تحمل کند ... 
حسین کاش هیچ وقت علی پدرت ، بر پای آن محراب خون ، لبانش را به ذکر
لا یوم کیومک یا ابا عبدالله باز نمی کرد .
حیدر همان موقع که به دست خود ، فاطمه را غسل داده بود ، پشتش برای
تحمل غمی دیگر توان خود را از دست داده بود ...
ای کاش حسین ...
ای کاش کوفیان تنها کمی با وفاتر بودند .
ای کاش هیچ وقت مسلم را راهی کوفه نکرده بودی .
ای کاش همان دم که قلم را به دست گرفتند ، دستشان از حرکت باز می ماند
و بر روی کاغذ می خشکید .
ای کاش وقتی آن نامه ها را نشانشان دادی ، اگر شمشیر به زمین نگذاشتند ،
حداقل چشم به زیر می انداختند .
هنوز ...
هنوز عباس در آب کف دستانش ، خشکی لب های علی اصغر را می بیند .
هنوز حسین پیکر قطعه قطعه شده علی اکبرش را به آغوش کشیده ، از جوانان 
بنی هاشم برای به خیمه رساندنش ، یاری می خواهد .
هنوز زینب بر روی تل زینبیه ، پیکر بی سر برادر و نه برادر ، که همه کسش را با
چشم پر خون نظاره می کند .
هنوز ...
هنوز آوای هل من ناصر ینصرنی به گوش می رسد .
هنوز علم در اهتزاز است ...
                                               علمدار می خواهد .


86/10/20::: 3:5 ع
نظر()