به نام ریشه تمام پرسش ها
... و خورشید طلوع کرد ، بی آنکه رسوایی زمین را تخمین زده باشد .
و تو دوشادوش پدرم آدم ، پا به خانه بی سقف خود نهادی .
سرت گرم شد به پرورش برادرهایم - هابیل و قابیل - راستی چه کسی قابیل ما را برادر کش کرد ؟
هر چه بود ، آن قدر سرگرم شدی که من و خواهرهایم را از یاد بردی و ما را به مهد کودک
تاریخ سپردی ، بی آنکه سراغی از حال ما گرفته باشی .
ورق بزن ، پرونده تک تک ما را ورق بزن ! جز روزهای سیاه ، جز محرومیت و ظلم ، جز اندوه و آه ، چه
در صحیفه تقدیر ما می یابی؟ خواهر بزرگ هایم در اوایل تاریخ ، پس از تو ، چنان مقهور سرنوشت
شوم خود بودند که زنده به گوری بر تقدیر آنان ، مهر رهایی می زد ، بی آنکه تو بپرسی
« بای ذنب قتلت »
شان خواهران مرا در هیچ نقطه تاریخ ، رعایت شده نخواهی یافت .
از وقتی حکم در دست مردان قرار گرفت ، ما محکوم ماندیم ... محکوم زن بودن خویش !
از قصه های تلخ گذشته ، فاصله می گیرم . می خواهم برایت از همین امروز بنویسم ،
از همین آغاز هزاره سوم زمین . برای همین ، تو را از جاهلیت چهارده قرن پیش و عبوس شدن
چهره مردان ، هنگام شنیدن خبر تولد دختر ، به جاهلیت هزاره سوم و به روزگار تلفیق
جهل و مدرنیته ، فرا می خوانم .
ای اولین مادر !
هرگز فکری به حال دخترانت ، در این عصر کرده بودی ؟ تو نیستی تا پاسخ گو باشی
تمرد انسان را در مقابل حقیقت روشن . همین انسان که خدا بر ناتوانی اش تاکید ها کرده است ،
شاید به ظاهر از یک انقلاب کارگری در غرب ، سرچشمه گرفته باشد ، اما ریشه هایش عمیق تر از
هشت مارس است ، نهضتی را می گویم که به نام حمایت از حقوق زن بر پا شد ، اما ارمغانی جز
پریشانی و ظلمت با خود نیاورد .دیروز نگاه به خواهرانم ، نگاهی ابزاری بود ،
در قالب سنت و جهالت ها و امروز نگاه به من و دختران امروزت ، نگاهی ابزاری تر است ،
در قالب تمدن و تکنولوژی . من از سرگردانی در طوفان های بی اصل و نسب این تاریخ مکدر ،
به تو پناه می آورم .
فقط به یک سوال من جواب ده !
به من بگو پدر در حق برادرانم چه کرد که آنان جنس غالب شده اند و کوتاهی تو در حق دخترانت
چه بوده که مغلوب شدن ، هماره بر پیشانی تقدیر ما ثبت شده است ؟
به نام او که همه پاسخ ها از اوست
دختران سرزمین تکامل ! منتظر بودم قبل از آنکه به شنیدن مرثیه های تلختان دعوتم کنید ،
از مقامی که خداوند در منتهای رافت و مهربانی اش ، آن را مختص شما کرده ، سخن بگویید .
اگر نژاد آفرینش را مرور کنی ، خوب می بینی که در ذات آن ، زوجیت ، اصلی انکار ناپذیر است .
مبنای خلقت تمام کائنات ، بر اصل زوجیت بنا شده است . اگر به این حقیقت ملموس با نگاه
تعقل بنگری ، نه برای من و نه برای تو ، جای ابهامی باقی نمی ماند ، زیرا هیچ برتری و قیاسی
از جانب خدا ، بر جنسیت انسان ، انجام نگرفته است .
پاسخ تمام پرسش هایت را خدا در اساس نامه ای به نام کوثر عطا کرد . او را فرستاد تا
سند ملموس اهل زمین باشد . بشری از جنس خودتان ... آمد تا ابتریت آنان را که بانیان
زنده به گوری خواهرانت بودند ، رقم بزند . از من چه می پرسی ، وقتی خدایت ، کامل ترین
پاسخ ها را به تمام سؤالات تو خواهرانت در هر برهه زمان ، داده است . راز پریشانی خود را در
این طوفان های بی اصل و نصب پرسیده بودی .
فکر می کردم در این عصر ( به قول خودت ) مدرنیته ، تاکنون فهمیده باشی که همه اینها ریشه
در افراط و تفریط های بر خواسته از جهل یا غرور اومانیستی انسان معاصر دارد .
فکر می کردم دانسته باشی که الگوگیری خواهرانت از فرهنگ برهنگی ، ریشه در خودباختگی
مقابل جاذبه های فریبنده نظام ماده دارد و ریشه های اینها ، چیزی جز سستی اعتقادات نیست ،
اعتقاد به ارزش هایی که خدا به تو هدیه داده ، اگر در کنه آن غوطه ور شوی ، به یقین ،
نه تنها از برادرانت کمتر نیستی ، بلکه تازه خواهی فهمید نظام الهی ، چقدر
تو را و مصالح منطبق بر فطرت تو را لحاظ کرده است .
آن جاست که دیگر جز شرمساری در برابر قانون عدل خداوند ، یارای هیچ بیانی نخواهی داشت .
امروز که خوب می نگرم ، می بینم که ابتدای همه قضاوت های نا صحیح و اعتراض های تند بشر
به خداوند و خلقت او ، نا آگاهی است ، درست مثل خطای اول من و پدرت ،
حال که عرصه آگاهی برای تو خواهرانت بیش از همیشه تاریخ مهیاست ، بکوش تا از فریب
ابلیس جهالت ، در امان باشی .
مادرانه برایت دعا خواهم کرد .
امضا
مادرت حوا
***
منبع : مجله پرسمان ، شماره 62
به قلم : محبوبه زارع