سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مشخصات مدیروبلاگ
 
عبدالله[19]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

پیوند دوستان
 
دست خط ... (( همیشه با تو )) پیاده تا عرش ● بندیر ● سجاده ای پر از یاس آیه های انتظار کوهپایه شلمچه تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر خانه طلبگی بوی سیب BOUYE SIB آسمون آبی من مستانه پرتو ایحسب الانسان ان یترک سدی رند یادداشت های من نشانه پری برای پریدن حدیث عشق سنگر کبو ترانه .... تا بام ملکوت آغاز راه در حریم اهل بیت(ع) حقیقت بهائیت پوتین خاکی kalamestan لبخند ایرانی عاشق شو عاشق خدا صمیمانه ... دکل دیدبانی طعم شیرین دو دقیقه نقد مَلَس ..::@@صدای سکوت@@::.. نسیمی از بهشت ... یــاران سیب صبح صور اسرافیل دسته کلید شفاعت خلوت تنهایی مائدة من السماء و خدایی که در این نزدیکیست نـو ر و ز توکای شهر خاموش یک قدم تا پشت خاکریز دختر و پسر خدای که به ما لبخند میزند به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم... عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی ! رویش رهپویان ***ترنم*** یا صاحب الزمان پایگاه اطلاع رسانی فرهنگی شاهد آموزش عربی لیلی با من است ! راز گل سرخ زمزمه طلبه پاسخگو
نام کتاب : روی ماه خداوند را ببوس
نویسنده : مصطفی مستور
چاپ اول 1379
**********
خداوندی هست ؟ ...
رمان « روی ماه خداوند را ببوس » را قبلا هم خوانده بودم  ، اما این بار خود کتاب روی ماه خداوند را ببوس - مصطفی مستور
را خریدم و آن را یک بار دیگر یک ضرب در عرض 2 ساعت و 5 دقیقه ( ! ) خواندم .
انصافا این رمان هم مثل سایر آثار مصطفی مستور و صد البته مثل رمان زیبای
« استخوان خوک و دست های جذامی » جذاب و پرمحتوا بود .
اولین نکته ای که در هنگام خواندن رمان از اول تا آخر به ذهن خطور می کند ، فضای
آرام و ساده نوشته است . یعنی اینکه کمتر موقعی است که خواننده خودش را در
 میان متن گم میکند ، هر چند باز یکی دو تا جا هست که خواننده باید یکی دو
پاراگراف بخواند  تا بفهمد این حرف ها مال کدام شخصیت است .
با مقایسه ای ذهنی بین این کتاب و سایر آثار نویسنده بخصوص کتاب « استخوان
خوک و دست های جذامی »
متوجه می شویم که سبک نویسنده در خیلی از جاها
به یک نوع بروز کرده و از برخی تکیه کلام ها و ... تقریبا به طور عینی در هر 2 اثر
 استفاده کرده است .
مثلا نویسنده در هر 2 اثر اصرار به استفاده ازجمله هایی دارد که نشان دهنده
موقعیت و حالتی بی ربط به فضای جاری داستان دارد . مثلا - البته عین مطلب را پیدا
نکردم - 2 شخصیت داستان در ماشین نشسته اند و ناگهان یکی رادیو را روشن
 می کند و رادیو مسابقه 20 سوالی ارد که موضوعش « اره » می باشد یا فرضا
 یکی از شخصیت ها که اعصابش خرد است و ناراحت ، تلویزین را باز می کند
ولی تلویزیون طرز تهیه سس گوجه فرنگی را برای خانم های جوان آموزش می دهد .
نمی دانم چرا نویسنده اصرار برای خلق چنین صحنه ها و فضاهایی دارد ؟
دومین مطلب اینکه وقتی نویسنده ای یک جمله تکیه کلام مانند را ، در یک اثر چند بار
استفاده می کند ، خیلی ملال آور میشود . این جمله که « باطری ساعت تمام
 شده و زمان نامربوطی را نشان می دهد » را مصطفی مستور در 2 اثر شاخصش
یعنی « روی ماه خداوند را ببوس » و « استخوان خوک و دست های جذامی »
فکر کنم بیش از 5 ، 6 بار استفاده کرده و خیلی به چشم می زند .
مصطفی مستور در ما بین داستان 2 اثر شاخصش به موضوع جالبی
 اشاره می کند و آن اینکه ممکن است فردی در اثر علاقه بیش از حد به شخص
دیگری ( جنس مخالف ) ، فقط بخواهد مثلا صدای او را بشنود یا مثلا به
چشم های او خیره شود ، ولی نتواند با او ازدواج کند .
این واقعه در کتاب « استخوان خوک و دست های جذامی » برای شاعر
جوان در مواجهه با سوسن رخ می دهد و در این کتاب هم برای محسن پارسا
در مواجهه با مهتاب پیش می آید .
نمی دانم این اتفاق در عالم واقع رخ می دهد یا نه ؟ ولی موضوع جالبی ! است .
مصطفی مستور به نظر من با 2 کتاب مورد بحث ، نشان داد که نویسنده ای
متعهد ، مومن و وظیفه شناس است ، شاید اثری که این 2 کتاب بر روی خواننده
می گذارد ، هیچ سخنرانی و اتفاقی نتواند ادا کند .
اشاره مناسب به مقام خداوند ، ائمه اطهار علیهم السلام ، حفظ و صیانت
از مقام و شان ائمه در کتاب و تسلط نسبی نویسنده به مباحث
روایی و قرآنی موضوع کتاب ، به نظرم یکی از محسنات نوشته های مصطفی
مستور
است . این کتاب هم مثل بقیه کتاب ها ، با پایانی خوب ، هیجان انگیز
و التهاب آور پایان می پذیرد و شاید مصطفی مستور را بتوان استاد نوشتن
پایان کتاب و پایان هر فصل از کتاب نامید .
 پیام داستان هر چند در متن به آن تصریح نشده ولی به وضوح قابل دریافت است
و این یکی از محاسن دیگر نوشته های مستور می باشد .
شخصیت های داستان هم انصافا خوب پرداخت شده اند ، چیزی کم و کسر نیست
و ربط آنها به هم حالتی تصنعی ندارد . هر شخصیت در مکان و زمان مناسب خود
وارد می شود .
و باز این نکته در مقایسه آثار مستور با بعضی دیگر از نویسنده ها به ذهن می رسد
که اولا پیام و درون مایه و مطلبی که نویسنده ها می خواهند برسانند ، چه قدر با هم 
تفاوت دارد و دوما روش و ابزار آن هم چه قدر متفاوت است .
87.12.7
87/12/16::: 4:20 ع
نظر()