ما از قبیله هم بودیم .ما هم قبیله بودیم .دستهایمان در دست هم بود ؛ چشمهایمان در چشم هم .ناله ام کردی !صدایم زدی !فریادم کشیدی !کاش گریه ... ای کاش گریه ... ای کاش ......ما از قبیله هم بودیم .ما هم قبیله بودیم . وقتی که تو را کشتیم ! وقتی که تو را خوردیم !
ــ اما چرا
آهنگ شعرهایت تیره
و رنگشان
تلخ است ؟
ــ وقتی که بره ای
آرام و سر به زیر
با پای خود به مسلخ تقدیر ناگزیر
نزدیک می شود
زنگوله اش
چه آهنگی دارد ؟
از : قیصر امین پور
چه ساده لوح اند آنان که می پندارند ، عکس تو را به دیوار های خانه ام آویخته ام و نمیدانند که من دیوار های خانه ام را به عکس تو آویخته ام !
***
محمد موسوی - از : وبلاگ شاعران جوان قم